سوال حیاتی و بسیار مهمی که همواره هم مراجعین و درمان جویان ترک اعتیاد و هم خانوادههای آنها از مشاورین کمپ ترک اعتیاد رهپویان در اقدسیه میپرسند این است که حال که دوران سم زدایی به اتمام رسید و شخصی که قطع مصرف کرده قصد دارد به اجتماع و خانواده برگردد باید چه کارهایی انجام دهد.
این مقاله را می توانید به صورت پادکست صوتی نیز گوش کنید:
در زندگی، ما وقتی قوانین را نمیدانیم مدام خطا میکنیم و برای خود و دیگران مشکل میسازیم. اگر متوجه شویم که دانایی به چه صورت است خیلی از اشتباهاتمان کمرنگتر و در اثر تمرین محو میشوند.
تفکر، تجربه و آموزش برای ما دانایی به ارمغان میآورد. در زندگی بعد از ترک اعتیاد دانا بودن یعنی غلبه بر خیلی از ویرانگرها مثل:
بیشترین اشتباهات بیماران اعتیاد بر سر این مسئله است که دانایی ندارند، توانایی عمل سالم را ندارند و آموزش ندیده اند.
بیماران اعتیاد اکثرا مشقهایشان ناتمام باقی میماند و از روی نادانی مجددا شروع به نوشتن میکنند، پس دانش و تجربه و بهبودیشان همیشه نیمه کاره باقی میماند.
مساله اول ترس است. ترس تفکر را میخورد، اجازه درست فکر کردن را گرفته و انسان را کوته بین میکند. مواجه شدن با ترسها در ابتدای مسیر بهبودی قرار دارد.
دومین مساله نا امیدی است که اکثریت بیمارانی که مجددا شروع به مصرف میکنند، نا امید از همهجا میشوند و راهکار مناسب فرار از این موقعیت را نمیدانند و متاسفانه بدون هیچ تفکری مجددا شروع به مصرف میکنند.
سومین مساله غرور است. منیت و غرور مسالهای است که بیماران اعتیاد را از راه درست خارج میکند. بیماری که چندین بار با بیماری اعتیادش روبرو شده و موفق نبوده، حال نا امید از همه جاست و این جملات را تکرار میکند: من میدانم مصرفم را چگونه کنترل کنم - من میدانم چگونه بدون شرکت درجلسات پاک بمانم - یا برعکس می گوید: من خوب نمیشوم- مصرف مال من است – اینقدر مصرف میکنم تا بمیرم و... که همین اصول باعث میشود بیماریش بر او غلبه کند.
متاسفانه عدم آموزشهای صحیح باعث شده که مجددا مصرف صورت پذیرد. هرگاه بیمار خودش را عالم بر هر چیزی بداند و غرور منیت او بر وی غلبه کند مانع از فراگیری آموزش میشود. هرگاه خودش را فراتر و بهتر از دیگران بداند آنوقت آموزگار خودش میشود و دیگر کسی نمیتواند به او آموزش دهد.
همیشه ناشناخته ها برای انسانها منبع ترس هستند. یک بیمار اعتیاد همیشه ترس از خمار شدن دارد. اما با کمال ناباوری میبینیم کسی که بیرون از کمپ ترک اعتیاد یک ساعت بدون مواد نمیتواند زندگی کند وقتی در شرایط روحی روانی متعادلی قرار میگیرد و در کنار همدردانش درک میشود طول درمان خود را به سادگی به پایان میرساند. باید به آنها کمک کرد بر این ترسهای منفی غلبه کنند و با آنها مواجه شوند.
فراری بودن برخی بیماران از فرآیند بهبودیشان بدین علت است که نمیدانند در پس پردهی ترک مواد چه حس و حالی منتظر ایشان است.
در این مرکز ترک اعتیاد تمامی حالات یک فرد رو به بهبودی را میآموزیم و در جلسات گروهی، فردی و خانواده به همگان آموزش میدهیم که در آینده چه اتفاقاتی از نظر روحی روانی برایشان رخ خواهد داد. اینها باعث میشود که فرد مایوس و نا امید نشود و برای بهبودیش تلاش نماید. نا امیدی وقتی به یک بیمار اعتیاد رجوع میکند که خسته و ناتوان از پیکاری بیحاصل با بیماریش که غالبا بسیار سنگین بوده و درد و رنج زیادی را به وی وارد کرده مراجعه مینماید.
در این حالت با دیدهی حسرت و افسوس خوردن به گذشتهاش به وی رخنه میکند و همیشه در خودش فرو میرود و میگوید: ( چه بودیم و چه شد )
گوش دادن به آهنگهای نا امید کننده، یاس و نا امیدی در انجام کارهای روزمره، همگی انرژیهای منفیای هستند که یک بیمار اعتیاد به خود راه میدهد.
لجاجت، یک دندگی، انزوا، افسردگی،خوابهای سنگین، پرخوری، بیانگیزه بودن از محصولات نا امیدی هستند.
در این کمپ ترک اعتیاد خصوصی به آموزشهایی برای آشنایی با بیماری اعتیاد پرداختهایم که مثبت و منفی را آموزش میدهیم، نیروهای مخرب را شناسایی مینماییم و راه فرار از آن را میآموزیم. تیم درمان مرکز ترک اعتیاد رهپویان آوای رهایی با آموزشهای ماتریکس و مهارتهای زندگی، راه صحیح زندگی را به بیماران اعتیاد آموزش میدهد.
بیائیم باهم مرحمی بر زخمهای باقیمانده از اعتیادمان باشیم و پلی برای زیبا شدن زندگیمان برای یکدیگر باشیم
موسسه رهپویان آوای رهایی
تیم پیشگیری و درمان