میبایستی مسئولیت عملکرد گذشته را به عهده گرفته و در مسیر بهبودی از وارد کردن خسارت جدید پرهیز کنیم تا با خیالی آسوده مسیر طولانی و با طراوت و عشق بهبودی را طی کنیم و تنها در این صورت است که بیداری روحانی صورت میگیرد. با تغییر رفتار، دیگر ردپایی از هرج و مرج و صدمه از خود باقی نمیگذاریم. ما دریافتهایم که بعضی از خسارتها را نمیتوان خنثی کرد.
مواردی هست که خساراتی که زدیم برای دیگران غیر قابل بخشش است. اگر بخواهیم بدون احساس گناه، شرم و افسوس که ما را در دام خود تخریبی گرفتار میکند زندگی کنیم لازم است جبران خسارت کنیم. اما تنها با نشستن و صحبت در این مورد با شخصی که به او خسارت زدهایم، فرایند جبران خسارت آغاز یا پایان نمییابد. با کمک راهنمای خود، با واقعیت کاری که انجام دادهایم آشنا میشویم و آن را میپذیریم و سپس فرایند پذیرش پیامدهای اعمالمان آغاز میشود. یک رابطه صادقانه با خود و همین طور تغییری واقعی و محسوس در زندگی نیاز است تا جبران خسارت ما معنی پیدا کرده و ارزش واقعی پیدا کند. دلیلی که ما جبران خسارت را دیر و در قدمهای آخر انجام میدهیم این است که یکی از مهمترین کارهایی است که باید انجام دهیم و نمیتوان آن را سبک و آسان گرفت.
جبران خسارت مستقیم و کلامی برای بهبودی ما حیاتی است، که البته فقط جزئی از فرایند جبران خسارت است. تداوم بخشیدن به جبران خسارت در زندگی به این معناست که اجازه دهیم تا تغییرات شخصیتی و رفتاری ما برای خودمان و عزیزان ما قابل اعتماد و دائمی گردد. ما این کار را انجام میدهیم، علیرغم اینکه آیا اطرافیان و عزیزان ما هم در حال تغییر هستند یا نه، ما را میبخشند یا نه و آیا اینکه رابطه ما به حالت دلخواه برگشته یا نه. زمانی که ما سهم خود را انجام میدهیم، قلب و روح ما آرامتر است. اما این مسئله به هیچ وجه دیگران را ملزم به انجام سهم شان نمیکند یا به این معنی نیست که خانواده ما به طرزی جادویی تبدیل به خانوادهای میشود که همیشه آرزویش را داشتیم.
به احتمال زیاد ما فقط یاد میگیریم که چگونه با خانواده خود در صلح باشیم و واقعیت را در رابطه با ایشان بپذیریم.
ما یاد میگیریم آنها را برای آن چیزی که هستند و بدون شرط یا توقع بپذیریم. بعضی افراد هستند که ما را هرگز نمیبخشند. اغلب این افراد عضو خانواده ما هستند. هر قدر هم مشتاقانه خواستار بخشش ایشان باشیم اما حقیقت این است که تا زمانی که ایشان آماده نباشند، این اتفاق نخواهد افتاد. زندگی با این واقعیت میتواند بسیار سخت باشد. اشتیاق ما برای درست کردن شرایط ممکن است آنقدر قوی باشد که توسط رها نکردن و فرصت التیام به دیگران ندادن، باعث شویم تا اوضاع بدتر شود.
اگر جبران خسارت به معنی تغییر باشد، یکی از تغییرات لازم برای ما این است که دیگر خود را در معرض سوء استفاده قرار ندهیم. برقراری تعادل بین درخواست کمک دیگران را شنیدن با قرار دادن خودمان در خطر، کار سختی است. تنها کسی که میتواند حد و مرز آن را تعیین کند، خود ما هستیم که ممکن است در حال حاضر این کار برای ما ممکن نباشد. همانند خیلی چیزها که در بهبودی از سر گذراندیم یا بر روی آن کار کردهایم، این مورد نیز لایه به لایه برایمان آشکار میشود. لازم است تا بدانیم که پرداختن به یک موضوع برای یکبار، لزوما به این معنی نیست که آن موضوع، حل شونده پایان پذیرفته است. مسائل بیشتری بطور دائم بر ما آشکار میگردند و بعضی اوقات در حین پرداختن به آنچه که میدانیم، از مسائلی فرای انتظار خود آگاه میشویم.
کنار آمدن با این مسئله که شخصی ما را نبخشیده سخت است. اما به همین دلیل نیز با سطوح مختلفی از بخشش و پذیرش آشنا میشویم که در گذشته برایمان امکان نداشت. ما درک شفافتری از جبران خسارت پیدا میکنیم و یاد میگیریم تا فرق بین امید و توقع را تشخیص دهیم.
اگر چه خیلی دلمان میخواهد که دیگران ما را ببخشند و یا نقش خود را در شرایطی که خسارت دو طرفه بوده است، بپذیرند اما هیچ وقت حق نداریم از ایشان توقع اینکار را داشته باشیم.
بعضی اوقات فرآیند بخشش خودمان با بخشیدن دیگران به خاطر عدم گذشتشان آغاز میشود. وقتی آنها را میبخشیم، ممکن است با ایشان به خاطر دردی که در حمل آن رنجش تحمل میکنند و همینطور صدمهای که ابتدای امر به ایشان زدهایم، احساس هم دردی میکنیم. ما میدانیم که آستانه تحمل آسیب در افراد متفاوت است. مسئلهای که برای ما براحتی قابل گذشت است ممکن است برای دیگری غیر قابل بخشش باشد. این حالت چیزی نیست که به ما مربوط باشد یا ما بتوانیم آن را تغییر دهیم.
زمانی که وزن و سنگینی خسارتی که زدهایم برای ما روشن میشود درک میکنیم که پذیرش عدم گذشت ایشان در واقع خود یک قسمت از جبران خسارت است. همچنین درمییابیم که بخشیدن ما برای طرف مقابل ممکن است پیامدهایی بهمراه داشته باشد. زیرا ممکن است بر دیگر روابط ایشان تاثیر منفی داشته باشد یا حس آنها را نسبت به خودشان تغییر بدهد. ما فقط بر روی بهبودی خود کنترل داریم. ما فقط میتوانیم از آنچه که مسئولش هستیم جبران خسارت کنیم. باقی مسائل از دست ما خارج است و باید رها کردن را تمرین کنیم ....
مرکز ترک اعتیاد رهپویان آوای رهایی با جدیت به دنبال آموزشهای منطقی و تایید شده اساتید جهت شروع یک زندگی جدید برای فرد تازه بهبود یافته میباشد تا مسئولیت اعمال و رفتار گذشته خود را بر عهده بگیرد زیرا بدون جبران گذشته خراب یک معتاد که در مسیر بهبودی قرار گرفته کار چندانی صورت نخواهد گرفت.
موسسه رهپویان آوای رهایی
تیم پیسگیری و درمان